در کتاب «ذِن و هنر نگهداری از موتورسیکلت» رابرت پیرسیگ، شرط تجربهی کیفیت واقعی را دو چیز میداند: داشتن درک درست از مفهوم کیفیت و بهکارگیری صحیح آن.
وقتی از من خواسته شد بهعنوان مدیر طراحی پروژهی برندینگ بانک سامان مطلبی دربارهی چگونگی اجرای این پروژه بنویسم؛ فکر کردم شاید برای این مطلب کمی دیر شده باشد. این پروژه را در سال ۹۱ و با همکاری بیش از ۱۶ طراح و متخصص حرفهای شروع کردم. البته این پروژه توسط یک شرکت خارجی شروع شده بود ولی به دلیل عدم اشراف آنها به فرهنگ ایرانی (خط، تصاویر و…) کارفرما تصمیم به سپردن این کار به دست یک شركت ایرانی گرفت. آیکون، طرح الماسه و رنگهای اولیهی آبی و سفید نیز توسط همین شرکت انتخاب شده بود و به دلیل علاقهی کارفرما به نگهداشتن آن ها، تغییری نکرد. آنچه ما در مورد لوگو انجام دادیم، طراحی لوگوتایپهای فارسی و انگلیسی و نحوهی چیدمان و قرارگیری آنها در کنار آیکون و البته مابقی عناصر بصری و کلامی بود که تبدیل به کتابچهای ۲۰۰ صفحهای شد.
پس از پروژهی برندینگ بانک سامان ۵ پروژهی طراحی برند دیگر به من سپرده شد و در طول این مسیر متوجه شدم مشکلاتی که در راه به سرانجام رساندن تک تک این پروژهها تجربه میکنم ریشههای مشابهی دارند. پس تصمیم گرفتم به جای پرداختن به پروسهی طراحی برند بانک سامان، به «آسیب شناسی» این پروژه و پروژههای مشابه در ایران بپردازم. البته شاید به واسطهی محدودیت کلمات این مقاله، واژهی «آسیب شماری» واژهی مناسبتری برای این مطلب باشد. در هر صورت، فکر میکنم خوب است این بحث را از جایی شروع کنیم. لازم به ذکر است از نزدیک شاهد بودهام که متولیان برند بانک سامان تلاش كرده اند تا به تعاریف بصری این برند وفادار بمانند و کاستیهایی که در ادامه مشاهده خواهید کرد در بیشتر تجربیاتی که با برندهای ایرانی داشتهام وجود داشتهاند و بانک سامان نیز از این امر مستثنی نیست.
تکمیل فرآیند برندسازی تنها اولین مرحله از آفرینش و به باررسانی یک برند است. آنچه یک برند را از برندهای دیگر متفاوت میسازد، محافظت و پاسداری از آن برند در آینده و همچنین، استمرار و یکپارچگی تصویری است که از برند به مخاطبین ارايه میشود. بهعنوان مثال توجه شما را به دستورالعملی که در صفحهی ۹۴ راهنمای برند بانک سامان به وضوح نگاشته شده جلب میکنم: «… لازم است از هرگونه بهرهگیری تزيینی از آیکون در انواع ارتباطات بصری خودداری شود.» تماشای آیکونی که پس از چنین دستور صریحی در کتاب راهنمای برند، تبدیل به زولبیا شدهاست، تنها موجب بیانگیزگی کسانی میشود که با دقت و وسواس بسیار، کلیهی نقاط تماس برند را بررسی کردهاند تا برای هر احتمال، راهحلی از پیش ارايه دهند. در عینحال نوع اجرا و سبک تصویری این پلان نیز هیچ ارتباطی به سبک بصری و عکاسیای که ما برای برند تعریف کردیم ندارد. نهتنها فونت بلکه المانهای گرافیک نیز نمایندهی برند بانک سامان نیستند.
در کمپین «وین کارت» بانک سامان، از تصویرسازی استفاده شده که به لحاظ تصویری زیباست ولی تعریفی از آن در راهنمای برند وجود ندارد. همین مساله در سبک عکاسی کمپین «پاس بده هموطن» نیز بهچشم میخورد. توجه داشتهباشید که در اینجا هدف، بررسی قواعد و اصول طراحی برند است، نه کیفیت و موفقیت یک کمپین.
در حال حاضر در وبسایت بانک سامان نیز شاهد تصاویری هستیم که نهتنها ارتباطی به سبک بصری تعریفشده برای برند سامان ندارند؛ بلکه در کنار یکدیگر نیز کاملا بدون استمرار به نظر میرسند. گویی هر یک متعلق به برند متفاوتی هستند و در صورتی که لوگوی بانک سامان از بالای تصویر حذف شود، تشخیص ارتباط آنها به برند بانک سامان تقریبا غیرممکن است.
برندهای خارجی در اقصی نقاط دنیا، اجازهی کوچکترین تغییر (حتی در ابعاد میلیمتری) در خطوط و قواعد برند خود را نداده و به همین دلیل تصویری همگن و یکسان در کشورهای مختلف از خود ارايه میدهند. عدم استمرار در تصویری که یک برند از خود نشان میدهد به صورت ناخودآگاه، مخاطبین آن را دچار سردرگمی میکند. البته هر چندسال یکبار، برندها اصلاح میشوند و این تغییر توسط یک کمپین، رونمایی و اطلاع رسانی میشود. تغییرات مستمر و بدون برنامه، معمولا تاثیری به جز ضعیف ساختن تصویر برند موردنظر ندارد.
دلایل بسیاری برای رویارویی با چنین مشکلاتی وجود دارد که اولین آن عدم اعتماد به متخصصین برندی است که از آنها دعوت به همکاری شدهاست. این درست مانند دعوت از یک تکنسین برقکار برای سیمکشی در خانه است در حالی که آقای خانه باور دارد برقکاری را از او بهتر بلد است. طبیعتا هیچیک از دو طرف، پروژهی برقکاری این خانه را با رضایت کامل به اتمام نمیرسانند. دلیل دوم که بسیار رایج است نظریات و باورهای متفاوت افراد درون سازمان مورد نظر است که هریک مایلند در این پروسه نقشی داشته باشند. در یک مورد از تجربیات خود من، مسوول اجرایی یک سازمان، کلیهی آرتورکهای ما را در لحظهی آخر با رنگی که خودش میپسندید تولید کرد!
بى شك دلیل سوم، کمبود اطلاعات در حوزهی برندینگ در سطح کشور است. با وجود برگزاری سمینارها و ورکشاپهای متعدد، هنوز نتوانستهایم با کارفرمایان ارتباط درستی برقرار کنیم. شخصا معتقدم هیچکس به اندازهی صاحب برند، آن را نمیشناسد و همیشه از راهنماییهای کارفرمایانی که با آنها همکاری کردهام، در جهت بهتر ساختن کار بهره بردهام ولی چطور میتوانیم این اعتماد را در کارفرما هم ایجاد کنیم؟ شاید پاسخ به این سوال در تغییر روش ارتباطی ما با صاحبان برند باشد.
آنچه مسلم است، محافظت از برند بدون حمایت صاحبان برند، از عهدهی آفرینندگان آن برنمیآید. ممکن است شما بهترین اصول و قواعد و استراتژی را برای خلق و شکلگیری یک برند ارايه دهید؛ ولی نهایتا آن را تحویل صاحب برند خواهید داد و بعد از این نقطه اتفاقاتی که برای برند میافتد کاملا از حیطهی اختیارات شما خارج است.
پروسهی طراحی هویت سازمانی و تدوین استراتژی یک برند، پروسهای طولانی و تخصصی است. ما با مشتریان زیادی روبرو میشویم که در بدو ورود با عجله میگویند: برای ساختن این برند فقط دوماه فرصت دارید. برای به نتیجه رسیدن یک پروژهی برندینگ از ۹ تا ۱۸ ماه زمان لازم است. و این بازهی زمانی، تنها مربوط به تدوین استراتژی، هویت سازمانی برند و اجرای گرافیک و تهیهی آرتورک میباشد. برای مدت یکسال پس از رونمایی از برند، مالکین برند و آفرینندگان آن لازم است کلیهی نقاط تماس برند را مانیتور کنند و در این مدت اصلاحاتی با صلاحدید دو طرف بر روی هویت بصری و کلامی برند اعمال خواهد شد که به ایجاد ورژن دوم راهنمای برند خواهد انجامید. پس از آن میتوان نگهداری از برند را به افراد درون سازمان برند یا شرکتهای دیگر سپرد.
مورد دیگری که لازم به ذکر میدانم، این است که برندسازی یک فرآیند کاملا گروهی است و تحت هیچ شرایطی یک کار فردی نیست. برای انجام پروژههایی در این اندازه و مقیاس، نیاز به تخصصهای مختلفی داریم که هریک در حیطهی خود، کارشان را به بهترین شکل انجام میدهند.
آنچه مطالعه كرديد، توضيحات «ميترا شاهسوند» مدير طراحى و خلاقيت پروژه برندينگ بانك سامان بود كه در واحد راهحلهای برند «آژانس ارتباطات بازاریابی اشاره» در سال ١٣٩١ انجام شد.
گروه طراحی برند: مدیر طراحی و خلاقیت برند: میترا شاهسوند/ گروه طراحی گرافیک: الناز بهروش، نازگل مهدویان، سمیرا عدیلیپور، ساناز آلطعمه، بهزاد متبحری، سپیده سماواتى/ لوگوتایپ فارسی: دامون خانجانزاده، بهزاد متبحری/ کپیرایتر: رضا اسلامپناه/ تایپوگرافی شعار فارسی: بهراد جوانبخت/ تصویرساز: وحید اسلامی/ عکاسی: نادر سماواتی، هیمن تهرانى
گروه استراتژی برند: مدیر استراتژی برند: نژده هوانسیان/ مدیر پروژه برند: سمیه رنجبر/ مسوول اجرايی پروژه: ندا بناروئی
لطفن خانم شاهسوند کاش اشاره به نام عزیز زحمتکش که در فیس بوکش نوشته بدهید. او شمارا به خیلی چیزها متهم کرده که از روی کار ایشان کپی و دزدی شده. لطفن شفاف سازی کنید.
آقای علیرضای عزیز،
من متاسفانه ایشون رو نمیشناسم و نامشون در خاطرم نیست. تمام سعی خودم رو کردم که نام تمام افرادی که در این پروژه سهمی داشتند رو با وسواس و دقت ذکر کنم و اگر نامی از قلم افتاده باشه با کمال میل اضافه خواهم کرد. لطفا دقیقا بگید اتهامات ایشون چی هست تا پاسخگو باشم، در حال حاضر اصلا ایشون در خاطرم نیستند.
به هرحال با توجه به این که قبلا و یا حتی بعد از این پروژه، پروژهی برندینگ در این سایز و با همکاری این تعداد از افراد با سابقه و حرفهای در ایران انجام نشده، بالطبع مدعیان زیادی پیدا میکنه (بخش قابل توجهی از موفقیت این پروژه البته به خاطر اجرای فوقالعاده و وسیعیه که کارفرما داشته، این پروژه به جهت اینکه پروژهی شناختهشدهای بود من از اون برای آسیبشناسی پروژههای دیگر استفاده کردم و قصدم نادیدهگرفتن فعالیتهای مثبت کارفرما نبوده و نیست). پس از گذشت سه سال از انجام این پروژه، همچنان روزی نیست که همکارانم در شرکتهای تبلیغاتی دیگر با من یا دوستانم تماس نگیرند و در مورد ادعای فرد یا افرادی از من سؤال نکنند. تنها کسی که تا بهحال ادعایی در مورد این پروژه نداشته خود من بودم و این اولین بار هست که در موردش صحبت کردم و نظر من بود که حتما نام تمام افراد درگیر پروژه ذکر بشه و گفته بشه که این کار، کار یک نفر نبوده و نمیتوانسته باشد. از تذکرتون ممنونم و خواهشمندم هر نقدی هست با ذکر نام، دلیل و مدارک مطرح بشه که بتونم پاسخگو باشم. شخصا از اینکه این بحث بالاخره از حالت نقل قول و فیس بوکی خارج بشه و با ارائهی دلیل و مدرک یکبار برای همیشه بسته بشه استقبال میکنم.
بسيار سپاس. آسيب شناسي دقيقي بود. به نظرم کمبود دانش در سازمان ها در حوزه برند (دليل سوم) مهمترين عامل اين خطا است و تا زمانيکه صاحبان برند و متوليان امر، درک درستي نسبت به مقوله برند نداشته باشند، فرآيند برند سازي در نهايت به صورت يک پروژه مقطعي اجرا شده و سپس رها خواهد شد.
ممنونم، نظرتون کاملا درسته. در واقع دلایل اول و دوم به نحوی به دلیل سوم مرتبط هستند و من فکر میکنم تا رسیدن به این زبان مشترک با کارفرما باید تلاش کنیم.
خسته نباشن ولی درباره کپی بودن لوگوی بانک سامان و هویت بصری ای که براساس یکی از مهمترین و بزرگترین کمپانی های جهان دیزاین شده حرفی نزدن!
خانم نظری عزیز،
ممنونم از توجهتون. همونطور که حتما مطلع هستید لوگو و هویت بصری و آیکون سه موضوع کاملا متفاوت هستند. درصورتیکه سازمان مورد نظر لوگوتایپ نداشته باشه میشه آیکون تصویری را به تنهایی لوگو نامید. در صورتی که آیکون تصویری وجود نداشته باشه و برند ما فقط از لوگوتایپ استفاده کنه، به اون لوگوتایپ میشه لوگو هم گفت. و در صورتی که آیکون و لوگوتایپ وجود داشته باشند به مجموعهی آنها لوگو گفته میشه. هویت بصری هم به کلیهی نقاط تماس بصری یک برند با مخاطبینش گفته میشه. البته تعاریف دائما در حال تغییر هستند ولی چون اشاره به موردی کردید که در مورد لوگوتایپ و هویت بصری بانک سامان صدق نمیکنه فکر کردم این توضیح رو بدم. در مورد آیکون به صراحت در پاراگراف دوم این مقاله گفته شده که کار تیم ما نبوده و به همین دلیل نمیتونم توضیحی در موردش بدم. تنها چیزی که میتونم بگم ترجیح ما این بود که آیکون بازطراحی بشه ولی به دلیل توجه و علاقهی کارفرما به آیکون حاضر این اتفاق نیافتاد. بله به نظر من هم آیکون به یک آیکون شناخته شده شبیه هست ولی مطمئن نیستم براساس اون کار شده باشه.
به جرات میتونم بگم از بهترین و ناب ترین پروژه های برندینگ ایرانی رو شاهد هستیم
به قدری این پروژه عالیست که آدم دلش میخواهد همیشه در فضای این بانک اوقات خود را سپری کند…
تبریک میگم به تمام اعضای این پروژه عالی…
ممنون از حسن توجهتون
خانم شاهسوند کاش درباره مراحل طراحی لوگو و باقی عناصر بصری این پروژه تصاویر و مطالبی ارائه میشد
این مقاله واقعا گنجایش مطالب طولانی تر را نداشت. البته برای ارائهی این تصاویر با توجه به اینکه حقوق معنوی آنها متعلق به شرکت اشاره و بانک سامان هست باید با اونها هماهنگ بشه. در صورتیکه موافقت کنند، مطلبی رو در اینباره هم میتوان منتشر کرد.
بانک سامان تحولی در بخش طراحی بوجو آورد… جای تشکر داره که این گرافیک خشک و زننده بانک ها رو عوض کرد
ولی به نطر بیشتر باید روی اصالت این دیزاین ها کار کرد
چطور یک بانک ایرانی رو نشون میده و متمایزش میکنه با بانک های بی هویت کشورهای عربی؟
استفاده نا بجا از عناصر و المان های تاریخی بخصوصو در بانک ها! ایجاد زنندگی کرده چظور ین مرز رو باید رعایت کرد؟
حفظ اصالت درکنار دیزان قوی و جدید و جذاب
دوست عزیز، دنیا داره به سمت جهانی شدن میره. چه دوست داشته باشیم و چه دوست نداشته باشیم در دههها و قرنهای پیش رو تفاوتهای فرهنگی کمتر و کمتر خواهند شد (متاسفانه- ولی این اتفاق میافته). اصالت چیزی نیست که بهوجود بیاد، اصالت یا هست و یا نیست. این نیازی که ما زیاد در موردش شنیدیم: ایجاد گرافیک ایرانی، یا اصیل یا متفاوت، که باعث شد در دورههایی شاهد استفادهی بیرویهی نقوش تخت جمشید و بوته جقه و اسلیمی و خطوط ایرانی باشیم رو ما نمیتونیم بهزور بهوجود بیاریم. در طول تاریخ این استایلها به واسطهی شرایط سیاسی و فرهنگی جوامع بهوجود اومدن. اگر منظورتون کشورهایی مثل لهستان یا ژاپنه هردو به واسطهی تاثیرات شرایط اجتماعی و سیاسی زبان خاصی رو برای ارتباط انتخاب کردند. البته امروز حتی در این کشورها هم بیشتر بانکهاشون با بانکهای دیگر دنیا متفاوت دیزاین نشدهاند. باید ببینیم برای هر حرکتی که میخواهیم ایجاد کنیم چه نیازی وجود داره و بر اساس اون نیاز پیش بریم. آیا بانکداری یک حرفهی سنتی ایرانی هست؟ خیر – آیا برندینگ یک علم ایرانی هست؟ خیر – آیا ایجاد شکل و شمایل ایرانی برای یک بانک باعث میشه اون بانک موفقتر از بانکهای دیگر عمل کنه؟ به نظر من خیر. در دنیای امروز بهترین کاری که میتونیم انجام بدیم متمایز بودنه. این متمایز فکر کردن از شرایط اجتماعی ما به هرحال بهره میگیره و باعث میشه گرافیک جامعهی ما متفاوت عمل کنه از گرافیک جوامع دیگر. ولی به نظر من اگر بخواهیم این رو دغدغه کنیم برای خودمون و بخواهیم با برنامهریزی پیش بریم این اتفاق نمیافته.
بسیار عالی خانم شاهسوند…
مطلبی به این شکل به یاد ندارم که در روزرنگ منتشر شده باشد… فارغ از موضوع مورد بحث، ما شدیداً نیاز با نوشتن و انتشار چنین آسیبشناسیهایی توسط متخصصان داریم. بسیار ممنون از شما
ممنون از لطف شما آقای درخشنده. منهم امیدوارم باب چنین گفتگوهایی در یک فضای سالم و فرهنگی باز شود. در حد همین مقاله در واقع سعی کردم به همهی کامنتها پاسخ بدم که به شیوهای مجازی با مخاطبینم گفتگو کردهباشم.
چیزی که بیشتر از هرموضوعی در این مطلب ذهن من را درگیر کرده است این است که شما به عنوان مدیر طراحی و خلاقیت برند چطور از نقشی که خود بر دیوار بانک سامان کشیدهاید انتقاد میکنید. فکر نمیکنید شاید محدود بودن محتوای بصری و قاب تصویری تعریف شده از سوی شما در کتابچه برند موجبات گریختن از حصار محدود تعریف شده در آن را موجب شده باشد!
بیشک هیچ شخص طراحی نمیتواند تمامی زوایای استفاده از هویت برند را از پیش تعریف کند و بیشتر باید روی قواعدی تاکید کند که یک روحیه را در تمامی محتواهای صوتی، تصویری، بصری و نوشتاری سازمان ایجاد کند و نه به عنوان یک بحث یا برداشت یا علایق شخصی، استفاده نوینی از المانهای هویت بصری را زیر سوال ببرد.
بهتر باشد که هویت سازمانی خط دهنده سازمان باشد و نه زنجیری بر بال پرواز برند. قرار نیست برند خود را محدود به کتابچه برند کند، بلکه برعکس کتابچه برند باید آنقدر پویا باشد که اجازه رشد و نمو را به برند بدهد.
بیشک زحمت شما برای تهیه کتابچه برند بانک سامان قابل تحسین و تقدیر است اما بعید میدانم شما در زمان اجرا میدانستید فونت سامانی به وجود خواهد آمد پس این دلیل نمیشود که ساخت فونتی برای بانک سامان خط بخورد یا کمپینهای مختلفی بخاطر ندیده شدن در کتابچه برند اجرا نشود.
حقیقت این است که کتابچه برند آنقدر هم که شما میفرمایید خشک نیست و میلیمتری از آن استفاده نمیشود حتی در برندهای بزرگ دنیا، البته استثنا همیشه وجود دارد.
به هرحال نفی زحمت شما و تلاش تیم داخلی سازمان برای توسعه کتابچه برند بانک سامان بهنظر منصفانه و حرفهای نمیآید.
فارغ از اینکه مطمئن نیستم از کدام قسمت این متن برداشت کردید که از کار خودم انتقاد میکنم یا زحمات تیم داخلی برند سامان نفی شده به چند نکته اشاره فرمودید که خود را ملزم به اصلاح آنها میدانم:
– هدف من از نوشتن این مطلب، اول اشاره به نقاط ضعف ارتباطی میان ما طراحان با مشتریانمان بود و دوم ایجاد حساسیت روی اهمیت نگهداری برند پس از ایجاد آن. معمولا به دلایل مختلف از ایجاد گفتگوهای اینچنینی خودداری میکنیم و یا کسانی مثل شما آن را غیر منصفانه و غیر حرفهای میدانند. به نظر من یکی از مهمترین دلایل عدم ایجاد پروژههایی با استاندارد بینالمللی و موفق عدم وجود پلتفورم و فرهنگ مناسب برای تبادل نظر و گفتگوست
– متاسفانه همین باوری که توسط شما مطرح شد و داشتن سند هویت سازمانی را به زنجیری بر بالهای برند تشبیه کردید، دلیل عدم اجرای موفق بسیاری از پروژههای برندینگ است. اگر به گفتهی شما قرار نباشد برند از اصول و قواعد خودنگاشتهاش پیروی کند، لزوم ایجاد چنین مرجعی چیست؟ کتابچهی راهنمای هویت یک برند دکوری در کتابخانه نیست، این سند به منظور ایجاد تصویری یکپارچه و مستمر از یک برند بهوجود میآید و البته که در هنگام تدوین و طراحی این مرجع میزان انعطاف و آزادی یک برند تعیین میشود
– در مورد فونت، از ابتدای پروژه ما این پیشنهاد را دادیم و کارفرما هم علاقمند بود که فونت اختصاصی برای برند طراحی شود ولی با توجه به زمان کمی که تا رونمایی برند پیش رو داشتیم تصمیم بر آن شد که از فونتهای دیگری استفاده کنیم و فونت اختصاصی پس از رونمایی از برند طراحی شود
– مطمئن نیستم مرجع هویت بصری بانک سامان را بهطور کامل دیده باشید، چون سبک بصری که برای برند سامان تعریف شده، اتفاقا سبک منعطفیست. معمولا پس از انجام پروسهی برندینگ، لازم است برند برای زمانی که موفق شود تصویر خود را در ذهن مخاطبینش حک کند از این سبک استفاده کند. سبک عکاسی برای یک برند معمولا سلیقهای تعریف نمیشود و بر اساس اصول استراتژیک و داستان برند در طی یک پروسهی خلاق و طولانی تعریف خواهد شد. برندهایی مثل سامسونگ به خوبی روی این مسئله کار کردهاند و مدتهاست که به صورت مستمر از سبک عکاسی خاص برای دورههای مشخص استفاده کردهاند. برای اینکه منظور خودم را بهتر بیان کنم همینجا یکی از جدیدترین و مطرحترین پروژههای برندینگ سال ۲۰۱۵ را معرفی میکنم. لطفا به تصاویر و سبک عکاسی این برند توجه کنید:
http://gretelny.com/project/56/netflix-branding
در بیشتر نقاط تماس، شما یک قهرمان در پلان جلو دارید که با مخاطب ارتباط برقرار میکند. این قهرمان بنا به نوع کسب و کار نت فلیکس میتواند انیمیشن یا عکس باشد. این سبک در عین ایجاد یک استمرار تصویری تا بینهایت هم میتواند تنوع داشته باشد. نکتهی قابل توجه این است که کمپینهایی که در ادامهی کمپین برندینگ طراحی میشوند باید با در نظرداشتن هویت بصری بانک و نکات استراتژیک سند هویت برند طراحی شوند. معمولا هر سال یا هر دو سال یک ورژن جدید از مرجع هویت برند ساخته میشود که در مورد بانک سامان ممکن است اتفاق افتاده باشد ولی مسئلهی مهم این است که همانطور که در تصاویر مشاهده میفرمایید استمراری در هیچیک از سبکهای عکاسی که تا بهحال به کار رفته به چشم نمیخورد.
سرکار خانم شاهسوند
سلام
نمونه بازآفرینی برند بانک سامان بسیار جالب و جذاب هست و به عنوان یکی از مشتریان بانک سامان با تغییر برند من حس بسیار بهتری به بانک پیدا کردم و البته مطالب شما رو مطالعه کردم دیدم بسیار هوشمندانه بوده این طراحی و بسیار راقب شدم که برند بانک سامان رو بررسی داشته باشم. برای شما مقدور هست که فایل PDF برند بانک سامان را برای من ایمیل کنید؟
mohammadi.hamed4@gmail.com
با تشکر
با تشکر